امروز: شنبه 08 دی 1403 برابر با 28 دسامبر 2024

دکتر «محمد صدیق احمد» (جگرخون) نماینده دوم اقلیم کردستان عراق در تهران در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی بیان می‌کند بنا به دستور فرماندهی کل نیروهای مسلح اقلیم کردستان آقای بارزانی اکنون استراتژی نظامی این نیروها را از تدافعی به تهاجمی تغییر داده است.

دیپلماسی ایرانی: اردشیر پشنگ؛ تحولات سریعی که این روزها از شمال سوریه و کوبانی تا شمال عراق و شهرهای زومار و شنگال در سایه حملات دامنه دار داعش در حال وقوع است یکبار دیگر منجر به توجه جامعه بین المللی به این مناطق شده است در همین چارچوب و برای بررسی آخرین اوضاع امنیتی در کردستان عراق با دکتر «محمد صدیق احمد» (جگرخوین) نماینده دوم اقلیم کردستان عراق در تهران به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

«محمد صدیق احمد» (جگرخوین) جانشین نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق ضمن اعلام اینکه شرایط جنگی در حال حاضر نشاندهنده استحکام و تقویت خطوط استقرار نیروهای نظامی پیشمرگ و تقویت آنها با سلاح‌های سنگین است، از برتری نیروهای پیشمرگ در وضعیت موجود در محورهای درگیری‌ها با نیروهای تروریستی افراطی و تکفیری داعش خبر داد و گفت: «اراده و توان نیروهای پیشمرگ برای دفاع از کردستان و مردم کرد و عراقی بسیار قوی است و این نیروها تجربه زیادی در جنگهای کلاسیک و بویژه نبردهای پارتیزانی دارند اما وسعت گسترده جغرافیای بیش از هزار و پنجاه کیلومتری جبهه‌ها و مقابله با تهاجم انتحاری تروریست‌ها شرایط خاصی را می‌طلبد که خوشبختانه  پیشمرگ‌ها در این مدت کوتاه تا حد زیادی توانایی آن را نیز بدست آورده‌اند. ولی در عین حال باید این خبر را نیز بدهم که طی روزهای اخیر پیشمرگان کُرد توانسته‌اند بیشترین ضربات ممکن و تلفات انسانی را به داعشی‌ها وارد سازند که در نوع خود در قیاس با چندین هفته اخیر بسیار قابل توجه است.»

 

همه در انتظار اعلام ساعت صفر برای حمله سراسری

 این مقام کُرد عراقی سپس در خصوص روحیه و نحوه مقاومت کردها در قبال حملات داعش افزود: «آقای بارزانی در پیام مهمی اعلام کردند، که تا آخرین نفس با تروریست‌ها خواهند جنگید و به نیروهای پیشمرگ فرمان داده که با تمام توان در مقابل تجاوزهای تروریست‌ها و دشمنان خاک و مردم کُردستان بایستند. و ما شاهدیم همه نیروهای کرد از احزاب مختلف چه کردستان عراقی و چه دیگر مناطق کردنشین در این برهه حساس به یاری مردم شتافته و علیه دشمن تروریستی بنام داعش متحد شده‌اند.»

جگرخوین افزود: بنا به دستور فرماندهی کل نیروهای مسلح اقلیم کردستان آقای بارزانی و پس از فراخوانده شدن

 

 نیروهای مردمی ذخیره و دیگر نیروهای رزمی و استقرار نیروهای پشتیبان در لایه‌های چندگانه دفاعی و تقویت شده و به دستور ایشان هم اکنون استراتژی نظامی این نیروها از تدافعی به تهاجمی تغییر یافته و همگی در انتظار دستور نهایی برای تهاجم سراسری و سنگین به مواضع تروریست‌ها هستند. اما او اشاره نکرد این حمله محتمل سراسری آیا تنها از جانب پیشمرگان خواهد بود و یا همزمان ارتش عراق هم دست به اقدامی هماهنگ و منظم خواهد زد.

نماینده دوم اقلیم کردستان عراق در تهران همچنین ضمن ابراز رضایت از ادامه حملات هوایی و عملیات کمک رسانی ایالات متحده آمریکا و نیز ارتش عراق به مواضع داعش گفت: خوشبختانه این حملات توانسته است ضربات قابل توجهی به این نیروها وارد سازد و ما امیدوار به ادامه آن هستیم و  روند به گونه‌ای است که انتظار می‌رود به زودی تمامی این شهرها و نیز مناطق گسترده‌تری به طور کامل از عناصر داعش پاکسازی شوند».

 

حضور یک و نیم میلیون پناهنده در کردستان عراق

«محمد صدیق احمد» در ادامه گفت: «اقلیم کردستان هر چند به لحاظ نیروی مردمی و نظامی، سیاسی توانمند است اما از لحاظ اقتصادی شرایط سختی را پشت سر گذاشته و هم اکنون نیز پذیرای بیش از یک میلیون پناهجو و آواره جنگ تروریسم است و از آنجا که دولت عراق هم در زمان کنونی از منظر کلی دولتی  ضعیف است است، بدون شک برای برخورد خطر فزاینده با تروریسم کور و جدیدی از نوع دولت به اصطلاح اسلامی و تکفیری (داعش) ما بسیار تنها بوده‌ایم. جنگ ما جنگ برای پاسداری از ارزشهای والای انسانی و اخلاقی و نوعدوستی است. اما برای مقابله با این پدیده شوم و غیر بشری لازم است همه نیروهای مترقی، صلح‌طلب و عدالتخواه متحد شوند.»

 

حمایت‌های قابل توجه ایران از کردها

 اما «جگرخوین» اشاره کرد که در این شرایط ویژه و بحران تروریسم کور داعش، همه نیروهای مبارز کردی به صورت یکپارچه و دوستان و متحدان مردم عراق و اقلیم کردستان کمکهای موثری به اقلیم کردستان داشته‌اند که وزیر امورخارجه عراق آقای «هوشیار زیباری» و رئیس دیوان ریاست اقلیم کردستان آقای «فواد حسین» در مصاحبه مطبوعاتی شب گذشته از آنها قدردانی کردند، و بویژه کمکهای  جمهوری اسلامی ایران مورد تقدیر هر دو مقام سیاسی عراقی و کردستانی قرار گرفت. البته جمعیت هلال احمر ایران هم کمکهای غذایی و دارویی قابل توجهی به آوارگان مستقر در اقلیم ارائه داد که متأسفانه زیاد در ایران این کمکها رسانه‌ای نشده است و باید تأکید کنم خوشبختانه روابط طرفین در بهترین وضعیت خود است.

«جگرخوین» همچنین ضمن اشاره به صحبتهای آقای یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و مذاهب گفت: «بسیار خوشحالم ایشان به نمایندگی از دولت ایران اینگونه در قبال مصیبت‌های روی داده علیه کردها و خطرهای پیش‌رو اعلام نظر و موضع کرده‌اند و این حمایت مایه دلگرمی و خوشحالی ما شده است.»

 

آخرین تحولات مربوط به شنگال و کردهای ایزدی

 این مقام کُرد عراقی در پاسخ به این سئوال که چرا شنگال و زومار بسیار راحت سقوط کردند گفت: «البته کارشناسان و فرماندهان  نظامی صلاحیت پاسخگویی به این سوال را دارند اما به شکل کلی می‌توان گفت که این دو شهر چون پیش از این در اختیار ارتش عراق بودند و نیروهای کردستان در سطح محدودی پس از بحران سقوط استان موصل و تخلیه ارتش در آنجا مستقر شده بودند و بالطبع مواضع دفاعی مستحکمی در این مناطق ایجاد نشده بود، و قاعدتا در صورت ایجاد درگیری گسترده تنها با نیروهای پیشمرگ محدود و نیز نیروهای محلی و نیز سبک غیر متعارف حمله گروه تروریستی داعش که با قساوت و خشونت بی اندازه و اقدامات وحشیانه مشخصا مردم مدنی را هدف می‌گیرند محدودیت‌های زیادی برای عملیات نظامی وجود دارد، احتمالا تلفات غیرنظامیان بسیار گسترده‌تر می‌شد. عمده عقب‌نشینی نیروهای اقلیم کردستان در مناطقی بوده است که به لحاظ جغرافیای نظامی اهمیت کمتری داشته‌اند و در سطحی کاملا محدود و بنابر تاکتیک‌های نظامی مشخص و برای حفظ جان غیر نظامیان انجام شده است.

وی افزود: «برآورد دقیق اوضاع، تجزیه و تحلیل سریع موقعیت‌های نظامی در مناطق جنگی و تقویت مواضع نیروهای پیشمرگه پس از تشخیص و تأمین هدف‌های نظامی مورد نظر به شکلی گام به گام سیاست وزارت پیشمرگه اقلیم کردستان است و در شرایط تهاجمی قرار گرفتن نیروهای پیشمرگ در عرض دو روز گواه این واقعیت است.»

 

وی در پاسخ به این سئوال که اینک اوضاع آوارگان کُرد ایزدی در شنگال و ارتفاعات آن به چه نحوی است گفت: «بخش بسیار دردآور حوادث تلخ روزهای اخیر اینجاست که دها هزار تن از هموطنان کُرد ایزدیمان تحت شرایط بسیار سخت در عرض چند ساعت بالاجبار به کوهستان شنگال پناه آوردند و این متأسفانه موجب بروز فاجعه‌ای انسانی شد که بازتابی جهانی داشت که واکنش‌های گسترده‌ای از جمله صدور بیانیه شورای امنیت و اقدام عاجل برخی دوستان و هم پیمانان منطقه‌ای و بین‌المللی ما را بدنبال داشت. متأسفانه بسیاری از کودکان و سالخوردگان و زنان با توجه به گرمای طاقت فرسای تابستان بدلیل تشنگی و گرسنگی جان خود را از دست دادند. اما تاکنون قسمت بزرگی از این آوارگان به مناطق امن انتقال یافته و کمک رسانی هوایی از سوی هواپیماهای ایالات متحده و نیروی هوای عراق فزونی یافته است، البته باید این نکته را نیز یاد آور شوم که از روز نخست حدود هزار نیروی پیشمرگ به همراه این آوارگان در ارتفاعات شنگال برای جلوگیری از حمله تروریستها به مردم مستقر شده‌اند.»

 

 

 

 

با حضور دکتر «جگرخوین» معاون نمایندگی اقلیم کردستان عراق در تهران، «عبدالرحمان زیباری» وکیل مردم حلبچه در دادگاه صدام و علی شیمیایی، دکتر «مصطفی قانعی» متخصص و پزشک بیماران بمباران شیمیایی حلبچه، دکتر «اسعد اردلان»، دکتر «بایزید مردوخی»، دکتر «قطب الدین صادقی»، دکتر «جعفر حق پناه»، «احسان هوشمند»، دکتر «مجتبی برزویی»، «محمد علی چاوشی»، «اردشیر پشنگ» و چندین شخصیت دیگر، همایش «روایت ایرانی فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه» در تالار اجتماعات پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی در شهر تهران برگزار شد.

 

«عبدالرحمان حاجی زیباری» وکیل مردم حلبچه در دادگاه صدام و حقوقدان سرشناس کُرد، در همایش «روایت ایرانی فاجعه حلبچه» مطلبی تحت عنوان «حلبچه بخشی از انفال و بمباران شیمیایی است» را قرائت نمود که در ادامه آن را می‌خوانید:

 

در روز 16/4/1987 اولین حمله شیمیایی رژیم دیکتاتور و ساقط شده بعث، در دره‌ای که ایل بزرگ «جاف» در آن­ جا زندگی می‌کنند بر روی مردم بی‌گناه ساکن منطقه «بالیسان» انجام شد؛ 81  روز پس از این فاجعه، قطعنامه 598 در شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت آتش‌بست جنگ میان عراق و ایران تصويب شد. این قطعنامه حاوی هیچ گونه محکومیت و رسوایی برای رژیم صدام حسین نبود؛ به همین دلیل کشور جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) این قطعنامه را قبول نکرد. شورای امنیت سازمان ملل به این جنایت، تنها به عنوان جنگی که میان دو کشور روی داده است، نگاه می‌کرد؛ ولی این جنایت، بزرگتر و گسترده‌تر از جنگ میان دو کشور بود. در کنار اینها، ایران در روز 8/8/1988 به برقراری آتش‌بست رضایت داد و به صورت رسمی در تاریخ 20/8/1988 جنگ میان عراق و ایران متوقف شد. اما عملیات انفال و بمباران شیمیایی توسط رژیم بعث عراق متوقف نشد؛ زيرا عملیات مرحله هشتم انفال از روز 25/8/1988 تا تاريخ 6/9/1988 ادامه پیدا کرد که هیچ گونه جنگی میان عراق و ایران برقرار نبود.

 

استان دهوک با کشور ایران هیچ مرز مشترکی ندارد و تنها با کشورهای ترکیه و سوریه مرز مشترک دارد. اگر صدام حسین و علی حسن مجید به دلیل اولین بمباران شیمیایی محکوم شده بودند، از دیگر بمباران‌های شیمیایی پشیمان می‌شدند؛ ولی به این کارشان ادامه دادند تا این که در روز 16/3/1988 شهر حلبچه را بمباران شیمیایی کردند که بر اثر آن 5 هزار نفر شهید و 11 هزار نفر زخمی شدند. همچنین همان رژیم در روز 2/8/1990 کشور کویت را اشغال کرد. همچنین در بهار سال 1991 قيام مردم عراق و کردستان در 14 استان توسط این رژیم سرکوب شد.

 

 

 

به اعتقاد بنده، حلبچه بخشی از عملیات انفال است، به این دلایل:

 

1 ـ  در بین مراحل انفال 1 و 2 صورت گرفته است.

 

2 ـ متهمان پرونده انفال همان متهمان پرونده حلبچه هستند.

 

3 ـ  قربانیان پرونده انفال همان قربانیان پرونده حلبچه هستند و برادران ایرانی‌مان که آن­ها هم ریشة آریایی دارند، به عبارت دیگر صدام حسین با یک سنگ دو گنجشک را کشت، گروهی که ملیت آنها کُرد بودند را از بین برد و گروهی دیگر را که ملیت آنها کُرد و ایرانی و ریشة آنها آریایی است را قتل و عام نمود. همچنین عملیات انفال اول که در روز 9/2/1988 تا تاريخ 23/2/1988 به طور مرتب ادامه داشت، عملیاتی سخت بود؛ برای این که مردم را از روستاها به سمت زندان­های دسته جمعی در «توبزاوا» در نزدیکی کرکوک منتقل کنند؛تا بعداً آن­ها را با اتومبیل به کوه­های «حمرین» و یا «حَزَر» و یا «نُگره سلمان» ببرند، اما صدام حسین تصمیم گرفت حلبچه را در همان مکان خودش به گور دسته جمعی تبدیل نماید، بدون این که مردمانش را به جای دیگری منتقل کند.

 

4 ـ رأی نهایی در مورد پرونده انفال براساس مواد ، 12،11 و 13 قانون شماره 10 سال 2005 قانون دادگاه عالی جنایات عراق و رأی نهایی در مورد پرونده حلبچه نیز با همان مواد قانونی مورد تأیید قرار گرفت. در کنار این­ها در روز 17/1/2010 این جنایت را به عنوان نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت (ژینوساید) قلمداد نکرد، ولی دادگاه تجدید نظر در روز 28/2/2010 آن را به عنوان نسل‌کشی اعلام نمود و به انفال تبديل شده، زيرا از اساس انفال است.  

 

5 ـ حلبچه انفال است، بلکه قله انفال نیز هست؛ زيرا در مرحله‌ای جنایت نسل‌کشی غليان می­کند، حلبچه امواج خروشان نسل‌کشی انفال است. همچنین عملیات منطقه «گرمیان» غُرش نسل‌کشی انفال است که در مدت 13 روز از تاريخ 7/4/1988 تا 20/4/1988 تعداد 55 هزار مردم گرمیانی انفال شدند و از طرف رژیم بعث سر به نیست شدند.

 

هم اکنون جنگ عراق و ایران خاتمه یافته است، ولی منازعه همچنان ادامه دارد، خسارات ناشی از جنگ پیگیری نشده است. حلبچه به استان تبدیل شد؛ ولی زخم­ها هنوز التيام نيافته­اند و خسارات ناشی از بمباران شیمیایی هنوز جبران نشده است. عراق و ایران همچون دو کشور با همديگر مشکلات را برطرف می‌کنند ولی نه از راه دادگاه عدالت بین‌المللی لاهه.

 

کُرد و عراق و ایران چرا با همدیگر علیه کمپانی‌هایی که سلاح کشتار جمعی را به صدام حسین فروختند و تعداد آن­ها 207 شرکت است، شکایتی تنظیم نمی‌کنند؟

 

چرا عراق و ایران با همدیگر شکایتی علیه این کشورها نمی‌نویسند؟

 

همه این­ها سؤال هستند و ضرورت دارد که جواب درستی به آن­ها داده شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی